سالگرد ازدواج زوج دوست داشتی سینما و تلویزیون رامبد عزیزم و سحر گلم مبارک
به نام اونی که اخرشه...
سلااااااااااااااااااااااااااام یه سلام شاد و پر انرژی تقدیم به شما دوستای عزیزم...
خوبین؟؟؟خوشین؟؟؟سلامتین؟؟؟
امروز 27 اسفند سالگرد ازدواج رامبد جوان دوست داشتنی و سحر دولتشاهی نازنینه..
تبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــریک...
حالا بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا...
کوچه تنگه بله عروس قشنگه بله...
بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا...
حالا همه دسسسسسس جیــــــــــــــــــــــــــغ هووووووووووووووووووراااااا...
راااااامبد جووووووووووووونم و سحر جووووووووووونم مبااااااااااارکه...

دوست داشته باش و زندگی کن!زمان برای همیشه از آن تو نیست

می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش بدی ..سالگرد ازدواجتون مبارک
زندگي آرام است، مثل آرامش يك خواب بلند.
زندگي شيرين است، مثل شيريني يك روز قشنگ.
زندگي رويايي است، مثل روياي ِيكي كودك ناز.
زندگي زيبايي است، مثل زيبايي يك غنچه ي باز.
زندگي
تك تك اين ساعتهاست، زندگي چرخش اين عقربه هاست، زندگي راز دل مادر من.
زندگي پينه ي دست پدر است، زندگي مثل زمان در گذر...سالگرد ازدواج قشنگتون
مبارک

خوب است و قشنگ اين که دلگير شويم / در دام دل شکسته زنجير شويم
اي عشق هميشه از خدا ميخواهم / کنار هم باشين و پابه پاي هم پير شين
سالگرد پیوند آسمونیتون مبارک
گفتم در این روز زیبا ماجرای ازدواج رامبد جان و سحر عزیز رو براتون بزارم بفرمایین:
این مصاحبه مربوط به سحر عزیزم هست...
تا حالا شده بازیگری را روی صفحه تلویزیون یا پرده سینما ببینید و به دلتان بنشیند و بعد زمان بگذرد و روزی آن ستاره مشهور همسرتان شود. بله، بهنظر باورنکردنی میآید اما این داستان زندگی سحر دولتشاهی است؛ همسر رامبد جوان که وقتی او را در سریال «خانه سبز» میبیند از او خوشش میآید و بعد از آن همیشه کارهایش را دنبال میکند تا اینکه چرخ زمان میگردد و همه دنیا دست به دست هم میدهند تا این زوج خوشبخت سر راه هم قرار بگیرند و دختر داستان ما با مرد رؤیاهایش ازدواج کند. اگر میخواهید بیشتر درباره این ازدواج سینمایی و زندگی مشترک قهرمانان آن بدانید گفتوگوی ما را با سحر دولتشاهی از دست ندهید.
داستان ازدواج زیبای ما
درباره آشنایی با همسرتان، رامبد جوان، بگویید. قبل از آشنایی نزدیک درباره او چه نظری داشتید؟
رامبد جزو بازیگرانی بود که همیشه کارش را دنبال میکردم. یادم هست وقتی «خانه سبز» را میدیدم خیلی از او خوشم میآمد. اینطور نبود که بگویم میدانستم یک روز قرار است با هم آشنا شویم و ازدواج کنیم؛ اما همیشه احساس خاصی داشتم. بهنظرم آدم مثبت و دوستداشتنیای میآمد. دوستان مشترک زیادی داشتیم و دورادور همدیگر را میشناختیم تا اینکه بالاخره وقتش رسید.
کمکم حواسمان بیشتر به هم جلب شد تا بالاخره کار به ازدواج کشید. من همیشه به ازدواج کردن معتقد بودم. انگار ازدواج خودش پیش میآید و آنطور نیست که خیلی برایش برنامهریزی کرد. من میدانستم دوست دارم تشکیل خانواده بدهم و خانواده خودم را داشته باشم و همیشه به چشم یک کار خلاقانه به آن نگاه میکردم و خوشبختانه پیش آمد. از قبل نسبت به ازدواج پیشداوری نداشتم، میدانستم و از دیگران هم شنیده بودم که وقتی پیش میآید خودت میفهمی که درست است و واقعا برای من هم همینطور بود. برخی ملاکهای کلی داشتم مثل اینکه خیلی اختلاف طبقه اجتماعی و اقتصادی و سنی عجیب و غریب وجود نداشته باشد.
بهترین سیاست، صداقت است
این پیوند باعث پیوند کاری شما هم شده است؟
ترجیح میدهم که هر کدام مسیر خودمان را در کار داشته باشیم. اینکه ما زن و شوهر هستیم به این معنی نیست که همواره باید با هم کار کنیم؛ هرچند به هر حال احتمال همکاری بین ما زیاد پیش خواهد آمد، ولی هر دو خیلی حرفهای به قضیه نگاه میکنیم. یعنی درست است ما در خانهمان خیلی درباره کار با هم صحبت میکنیم ولی سرکار واقعا شغلمان است و به آن حرفهای نگاه میکنیم.
این حرفه ای یعنی چه؟
سعی میکنم زندگیام را مدیریت کنم چون بهنظرم سیاست لازمه روابط است و بهترین سیاست را هم صداقت میدانم. در رابطه زناشویی هم همیشه آنطور که فکر کردم درست است عمل کردم. خیلی وقتها مشکلاتی بوده که سعی کردم به رامبد منتقل نکنم و خودم حل کنم. اما اصولا وقتی با رامبد کار میکنم انگار مسئولیت مضاعفی نسبت به کارهای دیگرم دارم چون مرتب باید حواسم باشد که زن کارگردان نباشم و فکر نکند من به واسطه او آنجا هستم. شاید من در کارهای دیگر خیلی راحت نظر بدهم، مخالفت یا بدقلقی بکنم و… اما سرکار رامبد خیلی رعایت میکنم چون آدمها از قبل یک گاردی در این مورد دارند.
یک مرد پر از زندگی
بعد از اینکه رامبد به من پیشنهاد ازدواج داد آمد با پدرم صحبت کرد بعد هم خواستگاری انجام شد اما عروسی و مراسم دیگر را به آن شکل مرسوم و مفصل نگرفتیم و جشن ازدواجمان خیلی کوچک، مختصر و مفید بود. ما تصمیم گرفتیم سفر برویم و سفرهای خوبی هم رفتیم. واقعا نمیدانم مهمترین ویژگی رامبد که به او اعتماد کردم چه بود. چیزی که میدانم رامبد بهشدت بامحبت و پر از زندگی است و این روحیهاش من را تحتتأثیر قرار داد و هنوز هم مرا تحتتأثیر قرار میدهد.

همسر رامبد جوان
همسایههای عزیز ما
سعی میکنم بتوانم در قلب این بینظمی، نظم خاص خودم را ایجاد کنم. مثلا خیلی دوست دارم ساعت خواب منظم و درستی داشته باشم چون بهنظرم خواب کافی در زمان خودش و بموقع در سلامت بدن بسیار مؤثر است. گاهی که خیلی سرکار هستم، میبینم این بیخوابی و بدخوابی چقدر آدم را کسل و خسته میکند. خیلی وقتها میشود رامبد شب کار است و من روز کار هستم سعی میکنم بین آنها نظمی ایجاد کنم و زمانی برای خودمان بگذارم؛ حالا نمیدانم چقدر موفق هستم. خانوادهام خیلی برایم مهم هستند. خوشبختانه تقریبا با پدر و مادرم همسایه هستیم و سعی میکنم فاصله زیادی بین دیدارهایمان نیفتد همینطور برای خانواده همسرم وقت میگذارم و خیلی هم دوستشان دارم ولی تا جایی که بتوانم و امیدوارم جاهایی هم که نمیتوانم همه آنها ما را ببخشند؛ اما به هر حال خانوادهها از اولویتهایم است.
خلاقیت در زندگی زناشویی
دغدغههای مهمی در زندگی دارم. همانقدر که دوست دارم در کارم موفق باشم، دوست دارم درست و خلاقانه زندگی کنم. بهنظرم هنرمند بودنم نباید تنها در شغلم و محدود به کارم باشد، باید زندگی هنرمندانه داشته باشم؛ به خصوص اینکه من به دلیل کارم معذوراتی دارم. مثلا کارم از نظر زمانی بینظم است و خیلی چیزها روی روال و مسیر زندگی معمول نیست، بنابراین من باید تصمیمهایی بگیرم که همه چیز را در زندگیمان سالم، تازه و سرحال نگه دارم و اگر بتوانم در این رابطه موفق باشم برایش ارزش قائلم. زندگی شخصی را تازه نگهداشتن و خوشبختی را در آن جاری کردن کار آسانی نیست و هوش و خلاقیت میخواهد. بعضی وقتها به رامبد میگویم خوشحالم آدمی هستم که شب راحت میخوابم. خوشحالم کارهایی را کردم که به آنها اعتقاد داشتم و مرزهایی که برای خودم قائل بودم را رد نکردم. حتما بچهدار خواهم شد
من خیلی دوست دارم بچه داشته باشم یعنی شکی در اینباره ندارم. ولی شاید جسارتم کم شده، مثلا تهران خیلی من را میترساند، فکر میکنم این شهر هر روز ترسناکتر میشود. با خودم فکر میکنم حاضری بچهای را به دنیا بیاوری که برای رفتن به پارک یا خانه مادربزرگش ۳ساعت در راه رفت و برگشت باشد؟ تا ۱۰سال دیگر در این هوا میتوان نفس کشید؟! از اینجور چیزها و از پاسخ این پرسشها میترسم. تصمیم بچهدار شدن را دارم ولی میخواهم سعی کنم شرایط بهتری برای آمدن او ایجاد کنم. زندگی سالم ما
ورزش عضو همیشگی زندگیام است اما میزان آن بستگی به وقتم دارد؛ حالا از یک پیادهروی ساده بگیرید تا اگر برسم یک ساعتی یوگا کنم یا شنا بروم و… به ورزش خیلی اعتقاد دارم. خیلی وقتها اگر فعالیت بدنی نداشته باشم اصلا مغزم کار نمیکند. کلا از بدنم مراقبت میکنم البته نمیتوانم صد درصد بگویم همیشه حواسم است اما حداقل وقتی در خانه هستم حواسم به برنامه غذاییمان هست و سعی میکنم غذایمان سالم باشد و در برنامه غذاییمان حتما انواع سبزی و مواد سالم باشد چون به هر حال سلامت و مراقبت از بدن برای ما با توجه به شغلی که داریم لازم است یعنی به نوعی بدن ما ابزار کارمان است، بنابراین همیشه باید سالم و سرحال باشیم؛ حتی وقتی سرکار نیستیم چون هر لحظه ممکن است کار پیش بیاید. نمیتوانم خودم را رها کنم زیرا اشتباه محض است.
مجله زندگی ایده آل
رامبد جوان در مورد ازدواجش با سحر دولتشاهی می گوید
این مصاحبه مربوط به رامبد جان هست...
آدمها وقتی می خواهند ازدواج کنند مهم این است که اول کلیدش در کله شان بخورد که فکر می کنم باید ازدواج کنم
افق نیوز:
رامبد جوان: کودکی را نباید ندیده گرفت. کودکی اگر حفظ شود
آدمی همیشه احساس خوشبختی می کند. من هم بعضی وقت ها از دستم در می رود و
به کودک درونم توجه نمی کنم.الان کودک درونم حالش خوب است. قایم شده و در
حال بستنی خوردن است.جوان در مورد انتخاب نامش از سوی خانواده گفت:رامبد
بچه دوم و بچه آخر خانواده است.خواهرم پوپک هفت و نیم سال از من بزرگتر
است. رامبد یعنی فرشته صلح و آرامش،این اسم انتخاب خواهرم بود.وی در مورد
ازدواج خود با سحر دولتشاهی گفت: آدمها وقتی می خواهند ازدواج کنند مهم
این است که اول کلیدش در کله شان بخورد که فکر می کنم باید ازدواج کنم. این
کلید در ذهنم در ۳۶ سالگی خورده بود. اتفاقی که در نتیجه این کلید خوردن
می افتد این است که آدم متوجه خوبیهای یک آدم دیگر می شود.اولین بار سحر
را در یک تئاتر دیدم. سحر چند سال در گروه تئاتر پسیانی کار می کرد و از
آنجایی که با پسیانی و خانواده پسیانی دوست بودم، در نتیجه آنجا به واسطه
آنها سحر را دیدم.

رامبد جان و سحر عزیزم سالگرد ازدواجتون مبارک..دوستتون دارم
خب دوستای گلم امیدوارم از اپی که به مناسبت سالگرد ازدواج این زوج دوست داشتنی کردم خوشتون اومده باشه...در اخرم براشون از ته قلب ارزوی خوشبختی در کنار هم میکنم ایشالا همیشه سالم و شاد باشن...
اینم چنتا عکس دو نفری و زیبا از این زوج عزیز:













با تشکر ویژه از سایت رسمی سحر دولتشاهی عزیز...اقای مهدی پیامنی..
اینم یک والپییر زیبا:

با تشکر از اقا مهدی...
امیدوارم از عکسا لذت ببرین..
خب بریم چنتا خبر بخونیم:
خبر اول:
از سالار عقیلی تا جهانبخش، خواجه امیری و گروه رستاک
اجراي
"دو نيمه سيب" را احسان عليخاني برعهده دارد و خوانندگاني چون سالار
عقيلي، بابك جهانبخش، حميد حامي، احسان خواجه اميري، نيما مسيحا، امير
تاجيك و گروه رستاك در آن مهمان ميشوند.
عباس شيباني عضو شوراي
شهر، علي موسوي گرمارودي شاعر، مرضيه وحيد دستجردي وزير پيشين بهداشت و
درمان و سردار علي فضلي جانشین سازمان بسیج مستضعفین از جمله ديگر مهمانان
شبكه دو هستند.
از ميان ورزشكاران مخاطبان سيما در اين روز
ميتوانند شاهد حضور امير قلعه نويي، يحيي گل محمدي، فرهاد مجيدي و علي
كريمي در برنامه احسان عليخاني باشند.
جمع خانوادگي هنرمندان در شبكه دو
امين
حيايي، امين زندگاني، مهدي هاشمي، محمود پاك نيت، مليكا و مريلا زارعي،
انوشيروان، برزو و بهاره ارجمند، پرويز پرستويي، رامبد جوان، مرضيه برومند و
حسن پورشيرازي هنرمنداني هستند كه در "دو نيمه سيب" همراه با
خانوادههايشان حضور خواهند داشت.
همچنين مازيار ميري كارگردان فيلم سينمايي "حوض نقاشي" كه در نوروز اكران ميشود نيز با حضور در برنامه با عليخاني گپ خواهد زد.
شبكه
سه مثل شبكههاي يك و دو از چند روز به استقبال سال تحويل نرفته و تنها در
روز چهارشنبه 30 اسفند ماه از ساعت 8 صبح تا 18 ويژه برنامه تدارك ديده
است.
گلی:اخخخخخخخخخخخخخخخ جووووووووووووووونم رامبد جان در برنامه ی اقای علیخانی حضور دارن چه عااااااااااااااااالی خیلی خوشحال شدمممممممممم
با تشکر ویژه از الی جوووووووووووونم و اجی نیوشا جووووووووووونم
خبر دوم:
مجموعه ی جذاب اینجا ایرانه با اجرای رامبد جوان وارد شبکه نمایش خانگی شد


با تشکر از وبلاگ سینما به روایت حامد بهداد
دوستای عزیزم پیشاپیش عید باستانی نوروز به همتون تبریک میگم و ارزو میکنم سال خوب و پر برکت و درجه یک و عالی پیش رو داشته باشین...
موقع سال تحویل سر سفره ی هفت سین منم از دعای خیرتون بی نصیب نزارین
برنامه ی دو نیمه سیب و باغ ایرانی یادتون نررررررررررررررررررره ها...
از اینکه امسال دوستای خوب و بی نظیری مثل شما پیدا کردم خوشحالم و به خودم میبالم امیدوارم همچنان در کنار هم رفیق و شفیق باشیم و خوش بگذرونیم...ارادت دارم..
التماس دعا...
یا حق...
بسم الله الرحمن الرحیم